ده نكته درباره يك خبر- ۱
عباس عبدي
ماجراي سفر خانواده آقاي قاليباف به تركيه بازتاب خيلي گستردهاي داشت. آيا واقعا اين خبر ارزش آن را داشت كه چنين بازتابي پيدا كند؟ كدام عناصر خبري در آن واجد اهميت بيشتري هستند؟ مقصر كيست؟ اين خبر عليه چه جرياني شد؟ آيا پشت پرده ماجرايي است؟ آيا به او ظلم شده است؟ آيا اصولا اينگونه خبرها براي مردم واجد اولويت هستند؟ اين پرسشها و نمونههاي ديگر را ميتوان درباره اين افشاگري برشمرد و مورد بحث و گفتوگو قرار داد. اكنون كه آب و تابهاي اين خبر خوابيده شده، بهتر ميتوان آن را تحليل كرد و از آن درس گرفت. در اين يادداشت ميكوشم به پاسخ برخي از اين پرسشها بپردازم.
۱ـ اولين پرسش اين است كه آيا اصولا اينگونه شيوه خبررساني و افشاگري قابل قبول يا قابل دفاع است؟ اگر در جامعه اصول كلي شفافيت و پاسخگويي رعايت شود و قانون حاكم باشد، به ندرت موضوع خاصي پيش ميآيد كه نيازمند افشاگري شود و در هر حوزهاي كه رعايت نشود، افشاگري تبديل به راهي جايگزين براي شفافيت ميشود. البته افشاگري معطوف به صاحبان قدرت است، و الا مردم عادي كه بايد مصون از اين دخالتها باشند. در نظامهاي جديد حكمراني، براي صاحبان قدرت اين پيشفرض پذيرفته شده است كه مردم و جامعه حق دارند نسبت به رفتارهاي حتي شخصي آنان حساس باشند. ولي به نظر ميرسد كه در ايران معكوس است. از عجايب است كه جزييات زندگي مسوولان رژيم سابق را منتشر ميكنند، همزمان اعتراض دارند كه چه كسي گفته اگر كسي در حكومت مسوول بود ما حق داريم در زندگي شخصياش سرك بكشيم؟ معترضند كه حالا چون مسوول شدند بايد خطاهايشان را همه ببينند؟ پرسش اين است؛ هنگامي كه كساني از نردبان شعاري بالا ميروند، اگر خلاف آن ادعا در مورد خودشان ثابت شد چه بايد كرد؟ آن روزي كه اين رفتار افشاگرانه را عليه فرزندان ديگران به كار بردند، بايد فكر امروز را ميكردند. بهعلاوه فرض كنيد شيوه افشاگري غلط است، اصل ايراد را چه پاسخي ميدهيد؟
۲ـ آيا اين مورد خاص افشاگري، اصالت دارد و معطوف به خير عمومي است يا ناشي از اختلافات نحلههاي درون قدرت است؟
گرچه قراين حاكي از وجود رقابت ميان نيروهاي موجود در ساختار قدرت است و اينگونه دسترسيها به اطلاعات براي ديگران ساده نيست، ولي اين مساله جدا از اصل موضوع است. فرض كنيم كه كسي سرقت كرده و رقيبش او را لو ميدهد، اين اتهام سرقت مساله اصلي است و رقابت ميان آنان فرعي است. در اينجا هم موضوع مورد توجه مردم اصل اين رويداد است، شايد بعدا هم به بخش دوم، يعني منبع خبر و چگونگي دسترسي آن پرداخته شود ولي نتيجه هرچه باشد نافي اهميت اين خبر نيست.
۳ـ اگر اين افشاگري ناشي از رقابتهاي درون ساختاري است، آيا صرفا عليه شخص آقاي قاليباف است؟ در اين مورد نميتوان نظر قطعي داد كه آيا افشاگر قصد زدن شخص آقاي قاليباف را داشته يا هدفش نشان دادن وضعيت رياي نهادينه شده در ميان بخش مهمي از صاحبان قدرت است؟ هدف افشاگر هرچه بود، برداشت غالب مردم متوجه بخش غير شخصي اين رفتار بود. زيرا آقاي قاليباف يك شخص نيست. او يك نماد از نوع مديريتي است كه سالها فرمانده نيروي انتظامي بوده، ۱۲ سال شهردار اصولگرايان بوده، چندين بار يكي از نامزدهاي اصلي آنان براي كسب كرسي رياستجمهوري بوده و بالاخره اكنون نيز رييس يكي از سه قوه يعني مجلس است كه با حمايت قاطع اصولگرايان در اين مسند قرار گرفته است. در هر حال اينكه دعواها سر منافع ملت نيست شايد درست باشد ولي ملت نيز از زاويه منافع خودش با آن برخورد ميكند.
جالب اينكه اين اتفاق چيز مهمي را به تصورات عمومي اضافه نكرد، فقط مردم را قدري در تصوراتشان مطمئنتر كرد. براي مثال همه ميدانستند كه ادعاي مطرحشده انتخاباتي درباره حسابهاي بانكي و سادهزيستي را نبايد جدي گرفت، ولي اين خبر معناي ديگري را بر رفتارها يا ادعاهاي گذشته بار كرد. در هر حال مساله اصولا شخص آقاي قاليباف نبود و نيست، چون هيچ چيز جديدي در اين افشاگري نبود. مساله اصلي نور تاباندن به رفتاري نهادينه شده در ميان برخي از اصحاب قدرت است.
البته اين افشاگري در زمان بسيار بدي براي آنان انجام شد. در ماه رمضان، براي يك مساله پيش پا افتاده مثل سيسموني (گرچه تكذيبشده ولي علت پذيرفتني ديگري هم براي سفر ارايه نشده ضمن اينكه بر نادرستي سفر اذعان كردند) كه در محل سكونت هم ميتوان خريد، سفر هوايي در دوره بارداري و وضعيت بد قيمتهاي داخل و... همه و همه ماجرا را به شكل عجيبي مورد توجه جامعه قرار داده است.ادامه دارد